خلاصه داستان: ماهیرو آنقدر زیباست که به او می گویند "فرشته"، آمنه پسری معمولی است که هرگز به زیبایی فکر نکرده است، اما با دیدن ماهیرو در طوفان همه چیز تغییر می کند و یک رابطه باورنکردنی و بعید آغاز می شود.
خلاصه داستان: هایاس ناگاتورو، دبیرستانی، دوست دارد اوقات فراغت خود را صرف یک کار کند و آن زورگویی به سنپای خود است. پس از اینکه ناگاتورو و دوستانش به نقاشی های این هنرمند مشتاق برخورد می کنند، از قلدری بی رحمانه لذت می برند...
خلاصه داستان: دو جوان با هم آشنا می شوند. یک برخورد سرنوشت ساز - عشق ضرب المثلی در نگاه اول. او امپراتور فرانتس جوزف اتریش-مجارستان است، او الیزابت فون ویتلزباخ، شاهزاده باواریا و خواهر زنی است که فرانتس قرار است با او ازدواج کند.